نتایج جستجو برای عبارت :

نانوایی و نان سنتی در اسفاد قدیم

 
سروده هایم که برای اسفاد سروده شده است تقدیم می نمایم. 

زادگاهم خدا     نگهدارت                           
    دل ما زیر خط پرگارت
ما همیشه به یاد تو هستیم                    
   گرچه از نان تو نظر بستیم
ابر و باران همیشه مال تو                          
 بهترین آب، خوش به حال تو 
عالمانی بنام داری تو                            
     هرچه خوبی تمام داری تو 
ای زمین همیشه حاصلخیز                     
    کمرت راست کن کمی برخیز 
خیز و بنگر دوباره جان داری            
 
وطنم اسفادآن جا که بیشتر به  نظر یاد استسرسبزی  و   طراوت   اسفاد    استجایی که از  بهشت   برین   بهترآن ده  که   کوهپایه   و  آباد  استتاریخ   با   شکوه  و   جلال   تواز    دورها     نشانه    و   بنیاد   استبیش از هزار و سیصد و اندی سالسروی  که   ایستاده   و  آزاد   استچون خوش گوار آب قنات آنغم دیده ای که خورده ازآن شاد استصبح اش   بسان  صبح  نشابوریعصرش  قیاس  خطه ی  بغداد  استدر محفل  عزای   مُحرّم  خوبدر   دسته ها   حماسه   و  فری
 
بیا دستی برسون اسفاد و آباد کنیمبیا  با  همت خود از  قُدما  یاد کنیممسجد و حوض  و  شجر  بخشیدندبیا بر پا  همه سازه های اجداد کنیمبا همه بی سر  و سامانی اوضاع بیا بستیزم  ز  جوانان  گره  آزاد   کنیمگل امید  بکاریم به دل  قشر  جوان و جوانان  وطن  طالب  اسفاد کنیم کسب و کاری بزنیم حجره و یا دکانیبیا   احیا‌   هنرِ   حاجیِ  قناد   کنیمیا علی گوی که با یاری و همکاری تومیشه اسفاد مونو بهزِ  فرحزاد کنیمسربلندیش بخواهیم چو سرو کُهنشکه ببالیم
 
17/1/2008 
دیدار از اقای اسفاد همراه با دایی عزیزم میرزا کربلایی حسین علی قاسمی 
ان روز یک روز بهاری بود که همراه دایی عزیزم و خانواده به دیدن اقای اسفاد رفتیم . حال اقا بسیار مساعد و خوش بود و بسیار سرحال بودند  با هم ساعتها به مصاحبت نشستیم . یاد اسفاد قدیم و یاد خاطراتی از اسفاد کهن برایمان مرور شد . ان روزها خوش بودیم و بیشتر به این اوامر می پرداختیم .
سالانه حتما یک بار ان هم در روزهای اغازین بهار و عید دیدنی به عیادت اقا می رفتیم  . نه تنها خ
جناب آقای غلامحیدر عباسیجناب آقای ... از میرزاهای با اخلاق ، خونگرم و توو دل بروِ اسفاد است که بواسطه ی این خوی و منش انسانی اش با  همه می جوشد و همه دوستش دارند . همه با او راحت و بدون تعارف اند . کمتر کسی نام کوچکش را میداند و همه او را با فامیل صدا می کنند. او از فرهنگیان فرهیخته اسفاد و مسلط به هنر خوشنویسی است که در عصر خود با قلم زیبایش گفته های بزرگان دینی ، سیاسی و علمی را بر دیوارهای اسفاد خوش می نگاشت.در روزگار نوجوانی و جوانی صاحبذوق و
اسفاد همانطور که از لحاظ فرهنگی . اجتماعی . دینی و مذهبی همیشه پیشرو بوده است از لحاظ صنعت و کشاورزی نیز منحصر به فرد بوده است محصولات کشاورزی و صنعتی اسفاد تا مور ( مرو ) و سرخس و هرات رفته است .می توان گفت اسفاد اولین نقطه کشت زعفران در منطقه زیرکوه است .وجود آب شیرین و زمین مرغوب باعث شده است که این روستا از قدیم از رونق فراوانی برخوردار باشد.اولین بار مرحوم حاج محمد نوروزی پیاز زعفران را از منطقه مهموئی قائن به اسفاد می آورد و به کاشت زعفران
در اثر باران های مکرر و شدید از تجمع زیاد شاخهای ابروها در نهایت شاه راه شاهرود بوجود می آید 
شاهرود اسفاد از ابروهای باریک و شاخهای تشکیل شده که  در دل کوه شاسکوه وجود دارد شاخهایی که از ابتدای  قله به دامنه ها و در نهایت شار چراغان متصل می شود 
شار چراغان اسفاد یکی از جاهای دیدنی و باشکوه اسفاد می باشد  که در غرب اسفاد و پایین دست شاسکوه واقع می باشدو هر ساله در فصل بهار میزبان میهمانان و علاقه مندان زیادی است
در عصر قدیم این رود هر  ساله در
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
گُر وه شی - سُ مه رووق gor va shi - so ma roogh
باسلام و احترام طبیعت اسفاد هم نعمت های خاص خودش را دارد  در فصل  زیبای بهار چنانچه بارندگی زیاد باشد معمولا ، روز بعد از بارندگی می توان  قارچ  پیدا کرد آن هم قارچ طبیعی که هم ساخته دست انسان نیست و هم طعم ولذت خاصی دارد و این همان قارچی است که اسفادیها به آن سُ مه رووق ، گُر وه شی یا ته بل که می گویند.                                   روزهای پس از بارندگی های زیاد، می توان این نعمت خداوند را بچینیم . در دامنه کو
در قسمت غربی اسفاد کوهی به نام کوه مزار اشی واقع شده که روزگارانی مردمی در سر این کوه زندگانی می کردند که امروزه مردم آنجا را قلعه کوه می نامند . 
  مساحت ساخته شده روی کوه به تقریب هشتصد متر می رسد . قدمت پیشین این قلعه نامشخص است .که هیچ کس زندگی در ان مکان را به یاد ندارد و در هیچ مقوله ای بیان نشده است 
 بهترین اقامتگاه جهت اسکان بوده   که دور تا دور آن خالی و دره می باشد که دیدگاه خوبی به تمام نقاط جهت حملات ناگهانی دشمن بوده است.   
این قلعه
در قسمت غربی اسفاد کوهی به نام کوه مزار اشی واقع شده که روزگارانی مردمی در سر این کوه زندگانی می کردند که امروزه مردم آنجا را به شهرت  قلعه کوه می نامند . 
  مساحت ساخته شده روی کوه به تقریب هشتصد متر می رسد . قدمت پیشین این قلعه نامشخص است .که هیچ کس زندگی در ان مکان را به یاد ندارد و در هیچ مقوله ای بیان نشده است 
 بهترین اقامتگاه جهت اسکان بوده   که دور تا دور آن خالی و دره می باشد که دیدگاه خوبی به تمام نقاط جهت حملات ناگهانی دشمن بوده است.   
بازیهای قدیمی اسفاددر زمانهای قدیم به دلایلی از قبیل فقر مالی ، عدم دسترسیآسان به شهر ها و حتی دیگر کشورها و نبود یا کمبود صنایع تولیدی در داخل کشور ، دستیابی به وسایل اسباب بازی کمتر بود لذا بازیها طوری طراحی می شد که یا نیازی  به وسیله و ابزار‌ بازی نبود یا اگر هم نیاز به ابزار بود ، این ابزار حاصل تفکر و هنر دستان خودشان بود . مثل توشله  که با سنگ درست می کردند . این بازیها آنقدر منظری زیبا و دیدنی داشت که بواسطه ی استقبال تماشاچیان ، عدم
سلام خدمت اسفادیهای عزیز
در ایام کهن اسفاد قدیم همچنان روزهایی چون بهار امسال بهار98  سالهایی بر پیکر خود بهارستان را تجربه می کرد که در نگاشت هایی دوستان  عشق و خاطرات کهن را به قلم در آوردند 
نگارش شاهرود قدیم که مراتب تکمیلی در پیشینه ی همین سایت موجود است به تالیف در امده همچنان قدیم مثل امسال به دیدن رود می رفتیم و واقعا تماشایی بود که صدای شار تا دوردست ها می امد
فصل بهار چند سالی ، قبل از سال 76 در اسفاد  همچنان زیبایی و شور  شوق را بر خل
 
با سلام و احترامقنات اسفاد به دوران اولیه اسلام و یا دوره ساسانیان بر می گردد زرتشتی ها اعتقاد داشتند در کنار آب که یکی از مظاهر پاکی بود برای دوام زندگی و برکت آن درخت سرو و یا چنار می کاشتند که خوشبختانه هر دو این درخت، در اسفاد غرس شده است.چنار درختی، بلند قامت و تنومند، با ارتفاع 30-20 متر است که در محیط های مرطوب از رشد خوبی برخوردار است و همچنین از چوب آن در ساختمان های قدیم و از برگ آن برای درمان استفاده می کنند.البته امروز صحبت از پای چن
با سلام حضور سروران و بزرگان بازدید کننده ی این رسانه , امیدوارم مطالب مندرج در وب سایت اسفاد وطنم  , مورد علاقه و پسند شما قرار گرفته باشد . هرچند که فعالیت در فضای مجازی و تهیه مطالب کاری سخت و وقت گیر می باشد امیدوارم بتوانم ادامه دهنده این راه باشم .
کلیه مطالب تهیه شده در وب سایت اسفاد وطنم مطالبی برگرفته از واقعیت و اتفاقاتی از  پیشینه حقیر و در  رخداد حال می باشد . و مطالبی از زبان حیوانات و گیاهان  وداستانهایی خیالی , اشعار و  مطالبی با
 
پخت نان در اسفاد قدیم
با سلام و احترام پخت نان در اسفاد قدیم که توسط زنان خانه دار انجام می شد کاری بسیار سخت و دشوار بود وعوارض جسمی زیادی در پی داشت که هنوز تبعات آن در بین زنان اسفاد و مادر های مان وجود دارد ، از سردرد و میگرن ، کمردرد و پادرد به خاطر گرم و سرد شدن بدن و غیره . به هر حال پخت نان با مراحل خاصی همراه بود که به طور اختصار به آن اشاره ممی شود : 1- تهیه هیزم از بیابان توسط مردان : هیزم   طاغ ، اس کَم بُل ، تِ رِخ ، قَم بَ ری و کنده بنه
با سلام و احترامنسل قدیم اسفاد در تربیت فرزندان  روشها و شگردهای خاصی داشتندجدا از اینکه وراثت . محیط .خود بر تربیت انسان بسیار تاثیر گذار استاسفادیها جدا از این تاثیرات روشهای مختلفی در تربیت بچه ها داشتنددین و مذهب .فرهنگ غنی اسفاد و الگوهای مهم ، ابزارها و روشهای دیگر از جمله تهدید . تشویق . تنبیه . ترس . زور و تحکم . مقایسه و داستان ها و افسانه ها از روشهای مهم تربیتی بودیکی از روشهای تربیتی ترساندن بچه ها از محیط های خطرناک بوسیله موضوعات
با سلام و احترامشیوه های نوین آبیاری در اسفادافزایش جمعیت . مهاجرت معکوس اسفادیها از شهر به روستا . تسهیل راهها و ارتباطات اجتماعی و تغییرات نظام سنتی به مدرن و بهره وری پایین .باعث شده است رویکرد و نگرش  جوانان نسبت به استفاده از ابزار های مدرن در بخش کشاورزی نسبت به قدیم تغییر کند .هم اکنون زمین های موات و بایر زیادی در اسفاد و حومه وجود دارد که آباد کردن این زمین ها تاثیر فراوانی در آبادی منطقه . محیط زیست . اشتغال زایی . گسترش بخش گردشگری و
دلم تنگ است برای دیدن یک لحظه ات در خواب 
تو را ای سرزمین زاد و اجدادی بهار زندگی
ای وطن  عشق پرستوهای عاشق  
 نازنین بی تو چگونه سر کنم اما هوای تو درون سینه ام خالی 
تو را اباد می خواهم 
نشستم در درون خانه ای تاریک دلم پر می کشد در باغ و بستان ها شکوفه ارغوان ان کلبه ای خاکی 
تو را اباد می خواهم 
قاصدک  گر می روی ان سو دیار من 
پیامی می رسانی  این چنین می گفت فلانی 
 تو را اباد می خواهم 
من و کوه امید ارزوهای خیالم 
که هورا می کشم از هر نفس در
بهار امسال شاهد پدیده ای شگفت انگیز بود که تکرار نداشت 
اینقدر که حضور پروانه ها در کشورمان بر زمین و زمان ریخته گویا امسال باید سال پروانه نام گذاری می شد
شاید این پدیده نوعی خوشایندی ایست و یا پیام اود نشاط و شادی  ایست
که جای بسی نشاط هم هست چرا که بهار امسال بی سابقه بوده و این خود برای همه نعمت بزرگی است   
وقتی پا به دشت و صحرا می گذاریم  صدای بلبلان و رقص پروانه ها حس و حالی شوق انگیز ؛ گذشته ی اندوه همان را می شورد  و غبار گذشته چندین سا
+ نوشته شده در دوشنبه نهم آذر ۱۳۹۴ ساعت 11:21 توسط اسماعیل کریمی  | نظرات
مشاغل و سرگرمی های اسفاد قدیم
باسلام و احتراماسفاد قدیم علاوه بر کارهای روزمره امروز،از جمله کشاورزی و دامداری و تجارت ،یک سری مشاغل و سرگرمی های دیگر نیز در آن دوران داشته اند که امروز کمتر در بین مردم مشاهده می شود. 1-پرورش ابریشم و ابریشم بافی با استفاده از کرم ابریشم با تغذیه برگ درختان غیر پیوندی یا کُخی . 2-تهیه گچ از کوره های گچ سوزی واقع در سرخستون میرآباد و پوشوون
 
هزوم کشویکی از مراسم های زیبای قبل از عروسی در اسفاد قدیم رسم هزوم کشو(آوردن هیزم از بیابان) بوده است.در زمان گذشته به علت اینکه  وسایل گرمایشی و پخت وپز کمتری وجود داشته وحتی نفت هم کمیاب بوده مردم مجبور بودند برای تهیه غذا وپخت و پزشان و گرم کردن منزل از هیزم استفاده کنند .در واقع هیزم یکی از نیازهای ضروری هر خانواده بوده است. به هر حال در مراسم عروسی نیز می بایست هیزم کافی جمع آوری می شد تا درپختن نان و آشپزی وگرم شدن مردم در زمستان استف
 
با سلام و احترام از قشنگ ترین کارهایی که در اسفاد قدیم انجام می شد اجرای تئاتر یا نمایش کمدی و دراماتیک برای عموم مردم بود و معمولا 22 بهمن روز جشن پیروزی انقلاب اسلامی اجرا می شد. اوج این کار ، زمان جنگ و در محل مدرسه قدیم یا انجمن اسلامی، که بالاتر از چهار راه و روبروی منزل آقای شهریاری بود برگزار می شد ، تمرین بازیگران ، تهیه لباس گریم و ساختن سن نمایش با نیمکت های چوبی و کشیدن چادری بر روی چارچوب آن ، کار ی واقعا  سخت در آن محیط باز و سرد ب
کارآفرین صنعت فرش در اسفاد در دهه ۵۰ ( آقای حاج محمد کلوخ قنبری)به نقل از خودشان:به دنبال ایجاد کارگاه تولید فرش در بهمن آباد توسط کربلایی عبدالله ساغدری با ایشان آشنا شدم و با تشویق آن بزرگوار تصمیم به ایجاد کارگاه در اسفاد گرفتم با اختصاص سه اتاق از باغ منزل مسکونی( سر تخت آقا میر)وبرپا کردن ۶ دار قالی و اجاره ۱۱ نفر آقا و خانم ‍‍‍‍کار بافت قالی ۶ متری با نقشه ریز ماهی و زیر نظر آستا علی از شیرگ آغاز شد‍⚖هر دوماه سه تخته فرش بافته میشد- سا
یکی از بازی های گروهی مرسوم در اسفاد بازی بازی 
اُرنگ اُرنگ بود . این بازی یک پادشاه ، یک وزیر و تعدادی  بازیگر داشت که تعداد بازیگران عادی محدودیت نداشت و هر چه تعداد بازیکنان بیشتر بودند جذابیت بازی بیشتر می شد . استاد و پیش کسوت این بازی در عصر بنده ی حقیر آقای  علی اکبر نظری بودند که نقش پادشاه را در این بازی داشتند.
ایشان با اجرای خاص و دیدنی خود شادی و شعف  به یاد ماندنی به تماشاچیان تزریق می کردند .
شیوه بازی اینگونه بود که یک لُنگُته را
آسیاب آبی قدیم
 گندم از مهمترین غلات اصلی غذای انسانها می باشد گندم از زمان قدیم  تا به امروز  در کشتزارها ومزارع  در سرتاسر ایران وجهان  کشت می شد و از مهم ترین مشاغل بوده که بدون آن زندگی دچار بحران و مشکل می باشددر قدیم  بیشتر مردم کشاورز بودند  وکشت گندم  از شغل اصلی آنها محسوب می شد ولی با پیشرفت زمان وتکنولوژی امروز رو به کاهش یافته است . در قدیم دونوع  کشت گندم داشتیم دیمه و اوه همون آبی   به این صورت بود که تخم گندم را در زمین شیار شد
آسیاب آبی قدیم
 گندم از مهمترین غلات اصلی غذای انسانها می باشد گندم از زمان قدیم  تا به امروز از کشتزارها ومزارع در سرتاسر ایران وجهان از مهم ترین مشاغل بوده که بدون آن زندگی دچار بحران و مشکل می باشددر قدیم  بیشتر مردم کشاورز بودند  وکشت گندم  از شغل اصلی آنها محسوب می شد ولی با پیشرفت زمان وتکنولوژی امروز رو به کاهش یافته است . در قدیم دونوع  کشت گندم داشتیم دیمه و اوه همون آبی   به این صورت بود که تخم گندم را در زمین شیار شده می پاشیدن و ر
فریاد را شکایته 
نهایت بی عاطفه 
    زقلب شعله می زند 
          زخنجری ز سینه ام
                      مرا که مرد زخمی ام 
                      مرا که خود مرده ام 
                                        تبر بزن به ریشه ام  
                                        خراب کن تو خانه ام
سکوت می کنم به تو        عذاب من جواب کن 
بسوز تو چراغ من              بگیر این تو جان من
مرا که مرد زخمی ام 
مرا که خود مرده ام 
                           تبر بزن به ریشه ام 
                     
هم اکنون اسفاد در سکوتی آرام و ملال آور سپری می کند . اکثر خانه ها به خانه سالمندان مبدل می باشد . مردم  زندگی سخت و اندوه گینی را سپری می کنند 
گاهی سالخودهایی را می بینی در کنار مخابرات و یا مسجد بصورت مجمعی گرد آمده اند و با توجه  به فصل  زعفران به شخم زدن مزارع و خارزنی می پردازند . فعلا مقدمات آماده سازی زعفران فرا رسیده  اکثرا زمینها  برای شخم زدن از تیلر و دستگاهای نوین استفاده می کنند ولی گاهی هم از بستن چهار پایان و هفت شاخ و چهار ش
هم اکنون اسفاد در سکوتی آرام و ملال آور سپری می کند . اکثر خانه ها به خانه سالمندان مبدل می باشد . مردم  زندگی سخت و اندوه گینی را سپری می کنند 
گاهی سالخودهایی را می بینی در کنار مخابرات و یا مسجد بصورت مجمعی گرد آمده اند و با توجه  به فصل  زعفران به شخم زدن مزارع و خارزنی می پردازند . فعلا مقدمات آماده سازی زعفران فرا رسیده  اکثرا زمینها  برای شخم زدن از تیلر و دستگاهای نوین استفاده می کنند ولی گاهی هم از بستن چهار پایاب و هفت شاخ و چهار شا
فریاد را شکایته 
نهایت بی عاطفه 
    زقلب شعله می زند 
          زخنجری ز سینه ام
                      مرا که مرد زخمی ام 
                      مرا که خود مرده ام 
                                        تبر بزن به ریشه ام  
                                        خراب کن تو خانه ام
سکوت می کنم به تو        عذاب من جواب کن 
بسوز تو چراغ من              بگیر این تو جان من
مرا که مرد زخمی ام 
مرا که خود مرده ام 
                           تبر بزن به ریشه ام 
                     
    پروانه
خاطراتم روزهایی ساده بود         قصه های ساغی و پیمانه بود 
نبض عطر کوچه های احساس      قصه های عطر ناب و پونه بود
خانه ام خشت اسیابم ابی             هر سحر بانگ نماز اکنده بود 
پرچم صلح و سفید دهکده       روی هر بام  عطر یاس مستانه بود 
قصه ی   دور   اجاق    اتشی       خاطرات شمع  چون پروانه بود
بغچه ای از ریس ابریشم سفید   سفره ای از شور عشق ونان بود
واژ ها را کوچه های خاکی            هاله هاله مو به مو پیمان بود 
خرمن گندم کشت و چشمه نور    
 خواب پروانه
خاطراتم روزهایی ساده بود         قصه های ساغی و پیمانه بود 
نبض عطر کوچه های احساس      قصه های عطر ناب و پونه بود
خانه ام خشت  آسیابم ابی         هر سحر   بانگ نماز دلداده بود 
پرچم صلح و سفید دهکده     روی هر بام  عطر یاس مستانه بود 
قصه ی   دور   اجاق    اتشی       خاطرات شمع  چون پروانه بود
بغچه ای از ریس ابریشم سفید   سفره ای از شور عشق ونان بود
واژ ها را کوچه های خاکی            هاله هاله مو به مو پیمان بود 
خرمن گندم کشت و چشمه نور  
روز مرد  
  دوباره قصه جوراب ، روز مَرد آمد
و  باز قصه  بازار و دوره گرد  آمد
جوراب هم که نه مثل هم است هر لنگش 
گهی زنانه و  بی رنگ و  زوج و فرد آمد
چقدر جمع شده جوراب روی هم انگار؟ 
از این حکایت و هدیه سرم  به  درد آمد
نبود داخل سالنامه  نامی از جوراب  
به روز زن که همیشه طلای زرد آمد! 
دلم  ز روز زن و مرد می گرفت انگار 
که مُهره های دلم  طاق های  نَرد آمد
جوراب ذهن مرا خط خطی نمود این بار
به پالتویی نرسیدم ، که  روز سرد آمد
شاعر : مرتضی حسینی اسف
مزار (به معنی زیارتگاه) ریشه در اعتقادات دینی ما ایرانیان دارد که در ایران پیش از اسلام نیز به نامهای دیگری وجود داشته است. بجز حرم امامان معصوم علیهم السلام، که کعبه عشق و ارادت شیعیان است، مکان های دیگری نیز به عنوان مزار شناخته می شود که محل دفن امامزادگان و دیگر بزرگان دین است و یا ممکن است نشانه ای از آنان داشته باشد، مانند قدمگاه حضرت امام رضا (ع) در نیشابور که نشان حضور و استقرار ایشان در آن مکان است. در مجموع مزارها بهانه ای است برای عش
ای سر زمین با صفا اسفاد                 ای مهد ایمان و وفا اسفاد
 ای ملک آبـاء و نیـاکانم                       ای خاک پاکت توتیا اسفاد
 
 کـوه بلنـدت افتخـار آمیز                       یـادآور تـاریخ پربـارت
 بر بام آن شاسکوه و میلاکوه                در دل نهفته گنج اسرارت
 
 آویخته برشانه از هر سوی                  چون جعد مویش شاخه انجیر
آن پیچ و تاب دره شه رود                    انداخته بر گردنش زنجـیر
 
ویرانه های قلعه کوه آن                      دارد نشان
مولود کعبه عشق   در کعبه  به پا  گشت ، خدا می داندمولِد   شیر  خدا   گشت ، خدا  می دانددر شب حادثه  در جای پیمبر  خوابیدهجرت  دوست  روا  گشت ، خدا می داندفاطمه کفو علی بود ، چنان  دسته گلیاز چه  قبرش  به خفا گشت  ،خدا می داندیُطعمون است سه شب خاطره ی افطارشسفره   لبریز  صفا   گشت ، خدا می دانددست پرورده ی دامان رسول است علیراه  او  جمله ،  وفا  گشت ،  خدا  می داندعلم در سینه ی  دریایی او مخفی  ماندنکته  در  نکته  چها  گشت،   خدا می داندبار ها
 
 
هر آن چه که خداوند بزرگ مقدر می‌فرماید، هیچ بنده‌ای را توان تفسیر آن نیست و بر آن چه که حکمت متعالیه‌اش تعلق می‌گیرد، هیچ کس را جرأت تعبیر و تعدیل نمی‌باشد لذا بر آن چه که می‌دهد شاکریم و بر نداده‌هایش صبر می‌کنیم چه سخت است باور نبودنش و قبول ندیدنش 
با نهایت تاسف به اطلاع دوستان و آشنایان می رساند 
مراسم تشییع و تدفین حاج محمد حسین جعفری فردا جمعه 5/7/98 ساعت 9 صبح روستای اسفاد می باشد 
مرگ دارد قرآن می خواند
مرگ در دشت شقایق خفته
مرگ پ
به حرف کسی گوش نمی دادم 
همیشه دوست داشتم تنها باشم 
در خلوت به سر می بردم  برایم ارامش بخش بود 
روزگار به سختی می گذشت 
تمامی بچه ها از دستم ناراحت بودند 
چون دوست داشتم تنها باشم و در دنیای خودم سیر می کردم 
صدای ارام و دلنشین مرا خرسند می داشت 
و مرا از تنهایی و غم و اندوه بیرون می اورد 
من بودم و او تنهای تنها 
موقع دلتنگی ها مو برام غصه دریا رو می گفت و مرحمی بود بر زخمهای  کهنه ام 
ولی اکنون نیست و خیلی ناراحتم چون شکست 
واکمن خوبی بود 
۵/
گندم دیم در اسفاد قدیم
 تامین غذا در قدیم برای خانواده ها بسیار مشکل و پر زحمت بود . زندگی جهت بقا برای کسانی که حتی حاظر بودند یک روز پر مشقت کاری را سپری کنند در عوض لقمه نان روزمره شان تامین باشد .  زندگی با فرزند و خانواده که سختی خودش را در پی داشت .
طی روایات در سالهای قبل تر نان گندم نبود و مردم با نان ارزنی و جو اوقات خودشان را می گذراندند و انقدر مهم و با ارزش بود که همان را هم در بقچه و داخل چمدانی می گذاشتند . مثل اسناد و مدارکی که ا
گندم دیم در اسفاد قدیم
 تامین غذا در قدیم برای هر فرد و خانواده بسیار مشکل و پر زحمت بود . زندگی جهت بقا برای کسانی که حتی حاظر بودند یک روز پر مشقت کاری را سپری کنند در عوض لقمه نان روزمره شان محیا باشد .  زندگی با فرزند و خانواده که سختی خودش را در پی داشت .
طی روایات در سالهای قبل تر نان گندم نبود و مردم با نان ارزنی و جو اوقات خودشان را می گذراندند و انقدر مهم و با ارزش بود که همان را هم در بقچه و داخل چمدانی می گذاشتند . مثل اسناد و مدارکی
محله ای از کثرت دزدی ورد زبان بود 
و همگی دزد محله را می شناختند . دزد بیچاره گر چه می دانست از چه کسی باید دزدی کند مرام و معرفتی بر هم محله هایش  هم می داشت و تنها از ماشینی دزدی می کرد که پلاک شهرستان می بود . 
شبی دست رفاقت و دوستی با دزد مانع دزدی شدن شد و مبلقی به رضایت دزد تقدیم حضورش شد 
او بسیار از این حرکت خرسند بود و هر گاه ملاقات حضور بر می خورد لبخندی بر لبانش نقش می بست و دیگر ان محله از هر نوع دزدی بیمه گشت .
گر چه با مشکلاتی که عنوان
چراغ توریوسیله ای رویایی که چندین سال روشنایی بخش منازل ما بوددر آن سالهای سخت که نه برق بود و نه گاز و نه آب. و نفت هم سهمیه ای بود.چراغ توری زینت بخش محافل ما بود.چراغ توری که با سوخت نفت و هوا روشنایی داشت و تور سفید و صورتی زیبایش در اکثر دکان ها وجود داشت.در قسمت بالای سیاه رنگ آن توری با نخ محکم خودش بسته می شد و قسمت وسط شیشه گرد آن بود و در قسمت پایین مخزن نفت با اون درب و درجه زیبایش  و تلمبه کوچک باد آن قرار داشت .وقتی تور  بسته می شد باید
 در قدیم امکانات رفاهی و ضروری زندگی نبود و مردم به سختی زندگی می گذراندند یکی از این مشکلات نبودِ بهداشت و پزشک و تجهیزات بیمارستانی و دارویی بود که نه تنها در روستا بلکه در شهرها  هم به ندرت وجود داشت و نبود وسایل نقلیه بر این مشکلات می افزود. اشاره به نمونه هایی از این اتفاقات و مشکلات مردم می تواند نسل امروز را  به تا'مل  و سپاس از برکتهای نظام جمهوری اسلامی وادارد:  
- عضوی از بدن دچار خونریزی میشد و فرد دسترسی به پزشک ،کمکهای اولیه ،خانه
 
 
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادندواندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادندچه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبیآن شب قدر که این تازه براتم دادندقدر این سحر ها را بدانیدیک فضای معنوی و یک سفره معنوی پهن شده تا برای آخرت ذخیره کنیمدر این ماه شیطان در غل و زنجیر استماه مبارک رمضانالذی انزلت فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقانالتماس دعا داریم در این سحرهای نورانی برای شفاء مریض ها . رفع بلاها و بیماری ها و آمرزش اموات.و گشایش امور.دوش مرغی به صبح م
آن روزها که وسایل ارتباطی امروز وجود نداشت، جارچی تنها وسیله ارتباطی روستا به حساب می آمد. دعوت برای مراسم عروسی یا دفن و ختم مردگان، اعلام اشیاءگمشده یا پیدا شده، قرق کشتمان و اعلام همه خبرهای دیگری که باید به گوش همه مردم می رسید، به عهده او بود.    خدابیامرز حسن صادقی، که مردم اسفاد او را حسن مدسین (حسن محمدحسین)می خواندند، از قدیم این نقش را بر عهده داشت و در عرف روستا، دشتبو (دشتبان) خوانده می شد. اسفاد قدیم که به درستی آن را قلعه اسفاد می
هنوز شهرک بنا نشده بود.
 ابتدای اسفاد یک تقاطع بود و به نوعی دروازه ی ورودی روستا.یک چهارراه استراتیژیک ، که از سمت شمال از راه بوته ی خیک و حوض نیکبخت به آبیز  و از شرق به دیمه زار  اسفاد و روستای چاه پایاب و از سمت جنوب از راه قدیم گوگری به میرآباد وصل میشد. غرب چهارراه ورودی اسفاد بود که به دو قله ی معروف شاسکوه و میلاکوه منتهی می شد.در یک حاشیه ی چهارراه مدرسه ی راهنمایی قرار داشت.این مدرسه اهدایی موقت مرحوم حاج حسین صیامی بود.مردی با ایمان
نگاهی گذرا بر کوچه های دهه ی ۵۰ اسفاد(قسمت دوم)
روبروی مغازه ی ایشان مغازه ی برادران عظیمی بود.مرحوم حاج محمد امین و حاج حسینعلی عظیمی.آنها برای سالهای متمادی صمیمانه،بطور مشارکتی و بدون هیچگونه تقسیم اراضی و املاک پدری با هم زندگی کردند.حاج محمد‌امین مسوول فروش مغازه،پیشبرد کارهای کشاورزی،تهیه نیروی کار و حاج حسینعلی عظیمی که با عنوان یک تاجر در میان مردم روستاهای اطراف معروف‌ بودند محصولات عمده کشاورزی بویژه پنبه،ارزن،زعفران،قالیچه
وقتی کُلّی جای کرسی را گرفتدر قدیم دسترسی به منابع انرژی از قبیل سوخت های فسیلی ، برق و گاز کمتر بود و مردم در مناطق دور دست و محروم بخصوص در روستاها انرژی گرمایی را از آتش و هیزم تامین می کردند . تهیه غذا پخت نان و تامین انرژی گرمایشی از موارد‌ استفاده از این سوخت بود .لذا مردم در نبود امکانات از خاک و گل با طرح های ابتکاری وسیله هایی متناسب‌ با نیاز خود می ساختند که دیگدان ، تنور و کُلّی از جمله سازه های سنتی مردم اسفاد در بخش موضوع مورد بحث م
افسانه من
تازه چشمهایم به خواب رفته بود . هوا خیلی گرم ومقارن ساعت ۲:۲۰ دقیقه بعداظهراردیبهشت ماه ۱۳۷۶بود . صدایی ارام و کودکانه در گوشم میس کال میزد .دایی دایی فکر میکردم خواب میبینم تا اینکه دستهایی نرم ولطیف به ارامی چادری که روی خودم پهن کرده بودم رو کنار زد ولبخندی عاشقانه نگاهم. را به خود به گیرا کشاند.
دایی دایی دایی 
با اینکه خستگی تموم وجودم را گرفته بود گفتن جان دایی چی میگی 
دایی یه گنجشک تو خونه مون لونه کرده میای برام بگیری 
باشه
داستان آموزنده 
 
مردی در زمینی مشغول زراعت  بود و زمین بزرگی را تصاحب شده بود. فردی طمع کار و حیله گر هر روز بر  مزرعه مرد کشاورز نظری می داشت و هر چند وقت بر سر زمین با هم به جدال می پرداختند .
مرد طمع کار به آنچه که می داشت هیچ گاه قانع نبود . جدال او نه تنها با مرد کشاورز می بود . بلکه با دیگر اهالی  ده که کنار ملک او املاکی داشتند هم به جنگ و دعوا می انجامید و  از او راضی نبودند . 
او اب و املاک زیادی را در ده تصرف کرده بود و در هر همسایگی املاک خ
مادرم  درس   مهربانی   را
از  برایم  چه  خوب  معنا   کرد
آنکه با حرف های ساده خود
طبع   شعر   مرا   شکوفا   کرد
مادرم،  آب   بود   و   آیینه
خویش را  نزد خویش  پیدا کرد
روز و شب  در  کنار  گهواره
کار  امروز   و   کار   فردا   کرد
روشنی بخش جان من مادر
دل  من  را  به  رنگ  دریا  کرد
کوله باری   ز  نور  از  امید
از    برای    سفر    مهیَا    کرد
زیر  اقدام   او   بهشت  برین
برگه اش  را  خدای  امضا  کرد
هر که از مِهر  مادری  سرشار
وصف خورشید  ع
انکس در انجا که افریده شده  زادگاه او به شمار می اید . و مهری چون مهر مادری و عشق و علاقه در او ایجاب می کند میهن خویش را دوست بدارد . 
این نوعی رویداد عاطفی و زاتی در وجود انسان رشد می کند  و تا اخر حیات عمر با او همرا است . 
شاخهایی این پیوند را محکمتر می سازد مثل خاطرات کودکی خاطره هایی که ذهن هیچ وقت  انها را پاک نمی کند و یا روزهای شیرین , خانه های خشتی و اجدادی , اهل قبور اجدادی , خاطراتی مانند  نورزهای بهاری  چهار شنبه سوری ها , مراسمات محرم
انکس در انجا که افریده شده  زادگاه او به شمار می اید . و مهری چون مهر مادری و عشق و علاقه در او ایجاب می کند میهن خویش را دوست بدارد . 
این نوعی رویداد عاطفی و ذاتی در وجود انسان رشد می کند  و تا اخر حیات عمر با او همرا است . 
شاخهایی این پیوند را محکمتر می سازد مثل خاطرات کودکی خاطره هایی که ذهن هیچ وقت  انها را پاک نمی کند و یا روزهای شیرین , خانه های خشتی و اجدادی , اهل قبور اجدادی , خاطراتی مانند  نورزهای بهاری  چهار شنبه سوری ها , مراسمات محرم
هنر قالی و قالیچه        با سلام و احتراماز قدیم گفته اند هنر نزد ایرانیان است و بس.اصلا بخشی از کمالات انسان از طریق هنر تامین و نمایان می شود.هنر بخش نهفته کمبودها و زیبایی های انسان است که با اشکال مختلف بروز می کند.هنر قالی و قالیچه ، از دیرباز ، هنر دستان زحمت کش و انگشتان توانمند بانوان منطقه ماست.تقریبا دستگاه قالیچه بافی در همه خانه ها وجود داشت.تقریبا همه ما با تار و پود ، کارد، مقراض ، دستووک ، گوله ، پی دمه ، کارد، گوره نخ ، آشنا هستیم
گربه ای خبیث برای شکار هر روز تعدادی جوجه را می گرفت و انها را می خورد  و شکمی از عزا در می اورد او حتی به مرغ های بزرگ هم رحم  نمی کرد و با خباثت تمام انها را خفه و فرار می کرد . 
روزی صاحب مرغ ها از ترس گربه انها را در قفسی بزرگ می گذارد تا از شکار گربه در امان باشد. گربه تا چشم صاحب خانه را دور می بیند  خود را از شکافی کوچک وارد قفس می کند وتمام مرغها و جوجه ها را خفه می کند . 
سگی از دور دست  تمام ماجرا را شهود می باشد . او به گربه می گوید چرا انها ر
ماه محرم شال عزا  به  سر  ز  عزای  محرم  استخون گریه گر کنی به نظر باز هم کم استتنها  نه جن و انس در این غُصه  سوگوار در عرش بانگ نوحه از این حجم ماتم است هر سال  با شکوه تر از سال های  پیش افراشته به لطف خدا  قد  پرچم  است آری !  حسین از  من  و  او  پاره  تنم گلواژه از رسول همان ختم اعظم است باید دوباره رخت عزا  را به تن  نمود "باز این چه شورش است که در خلق عالم است "هفتاد و دو ستاره  به روی زمین نشست در خیمه العطش به فراسوی  شبنم است سرها چه
    حکایت    
انبوهی از مگس های وحشی خری را به استقرار و زیست گاه خود در اورده بودند خر از هجوم و هیبت انها به تنگ آمده بود 
نافهم کاری از دستش بر نمی امد 
مگسها چنان نیش و دندان خود را تیز کرده بودند گویا در بهترین رستوران به جشن نشسته اند 
انسان به نظر حیوان و مگسها به سو نشسته بود 
و کودکی را به نصیحت موضوع می پرداخت 
می بینی چقدر بد بخت است ایا از این بدتر هم داریم 
این را اموزه گوشت بپندار تا درس زندگی بیاموختی 
کودک گفت می شود باری دیگر بیا
همی می گذشتم ز راهی به خویش            در ان گوی بودش درختی به پیش
شنیدم    که  زاغی درختی    پرید             مهیج  ز ان   شاخه ها    می پرید
مرا بولهوس بر درخت میوه کرد                به چند دانه از  حاصلش خیره کرد
ندانم پس از من چه آید به پیش                که در ان درخت لانه ای بود پیش 
که می خوردم از ان درخت بر هوس           ز ناگه می افتم      از شاخه  پس 
کلاغان بر من       هجوم  آورند                  که همچون عزایی  به دل آورند   
به فکر رفتم از ان درخ
صندلیِ چرخ دار من یک عذر خواهی به تو بدهکارم باید اعتراف کنم که از همان زمان که شناختمت از تو متنفر بوده ام ، درست از همان زمان که هیچ مهد کودک و پیش دبستانی مرا قبول نمی کرد، درست از همان زمان که گمان کردم دیگر نخواهم توانست به مدرسه بروم،من تو را مسبب همه ی این اتفاقات می دانستم .اکنون بعد از گذشت بیست سال تو تنها دوستِ همیشه همراهِ من بوده ای، تو تنها کسی بودیکه در تمام این سال ها حسرت هایم را با تمام وجود حس کردی و هیچ نگفتی البته شاید اگر ت
 
این محل را اسفادیها خوب باید به یاد داشته باشند 
سر سنگجی 
سر سنگاجی پاتوق بزرگان و ریش سفیدان قلعه بود و گاهی آبدارها در انجا اتشی روشن می کردند و دفتر  تجمع  مردانی بزرگ و  به انتظار اب بند ابدارها بود . 
شبهای انتظار در اینجا برای ابیاری هنوز اهنگ طبیعتش  در گوشم  می زنگد . صدای جیر جیرکها  ،صدای مرغ شب ، صدای ابی جاری نسیم خنک بهاری و نور زیبای  ستارگان و قرص ماه قشنگ 
وقتی  شب را در خلوت زیبایی طبیعت به نظاره ی اسمان زیبا می نشستیم . د
با گذشت زمان و پیشرفت صنعت و تکنولوژی ، شیوه ی زندگی مردم از سنتی بودن فاصله گرفته ، به سرعت در مسیر صنعتی شدن به پیش می رود و بخصوص کشاورزان و روستائیان را درحسرت دستیابی به چرخه ی مواد غذایی سالم ، مرغوب و خانگی می رنجاند . 
در اسفاد قدیم پخت نان از تولید گندم و آرد تا رسیدن به سفره ی خانواده همه ی مراحل آن کار دست و بازوی اعضای  هر خانواده بود ولی در عوض نانی سالم و بهداشتی و بدون هیچگونه اسراف و هدر رفت تولید می شد و مثل امروز خبری از نان خشک
چهره های منحصر به فرد اسفادآقای غلامحیدر کریمی آقای غلامحیدر کریمی که به تازه گی به سفر کربلا مشرف شده است  فردی شوخ طبع و پرتلاش که از سال ۷۰ ساکن مشهد استو از همان سالهای اولیه هیات و دوره قرآنی خانگی ،مشارکت فعال در این زمینه داشته  و در امورات عمومی و مناسب های ۲۸ صفر بعنوان هماهنگ کننده و انتظامات مشارکت فعال داشته است .ایشان هم اکنون ساکن گلبهار است و آنچه بعنوان ویژگی انحصاری و امتیاز می توان برای ایشان نام بردتخصص در تولید مواد رزین
جوجه و کبوتری در کنار هم با خوبی و خوشی زندگانی می گذراندند .  اندک غذای باقی مانده صاحبش را می خوردند و در خیر و برکت خانه سهامی ناچیز داشتند . چند روز و ماهها می گذشت هم چنان  جوجه لاغر و نحیف می شد و بر عکس کبوتر چاق و تپل  و صاحبش از این موضوع سخت حزین بود 
بر ان شد تا چاره ای بیاندیشد . 
روزی از روزها که می خواست غذای انها را فراهم اورد از روزنه ای به انها چیره گشت تا به موضوع بپردازد . دید که کبوتر با جوجه بر سر غذا به جدال می پردازد و ان را از خ
ان زمان صف گاز برای گاز زدن مشکل و وقت گیر بود چرا که پمپ گاز تازه راه اندازی شده بود . و مردم از بنزین استفاده می کردند  بنزین لیتری صد تومان بود  که یهویی افزایش یافت و لیتری هزار تومان شد . اکثرا با این موضوع اشنایی دارند . صف گاز انقدر شلوغ می شد که گاهی به شمارش انها می پرداختیم و بیش از سی و چهل ماشین تا نوبتمان فاصله بود . بر این اساس گاهی جازدن هم باعث دعواهایی می شد برای چندمین بار هر وقت که می خواستم ماشینم را گاز بزنم بدون نوبت به اپراتو
با عرض سلام و درود حضور تمامی بینندگان وب سایت اسفاد وطنم امیدوارم که سالی خوب و خوش همراه با پیروزی و موفقیت داشته باشید 
یکی از مهمترین آداب و رسوم در بین ما ایرانیان که ریشه در دوران باستان دارد، جشن عید نوروز است که همه سال با شروع فصل بهار که مصادف است با پایان اسفند و آغاز ماه فروردین، جشن گرفته می شود و دید و بازدید نوروزی هم از مهمترین آداب این رسم دیرینه است که در آن برای تبریک گفتن نوروز افراد کوچکتر به دیدن افراد بزرگتر فامیل می رون
دل نوشته ای برای رمضان 
در عصر آهن و دود ، در گیر و دار گرفتاری ها ، در فضاهای مسموم ، با دل های تکیده و مجروح ،به دنبال یک هم نفس بودیم . در جستجوی  فضای عطر انگیز که دل هایمان را جلا دهد .
دل های زنگار گرفته ، دل های محجوب که از اصل خود دور مانده اند  . در این غربت باشکوه ،
رمضان از راه می رسد ، با کوله باری از معرفت و معنویت ، روز و شبش لبریز  عاطفه و مهر 
زلال وحی در لحظه هایش جاری است . دقایق و آناتش سرشار از تسبیح و ذکر حضرت حق 
بیایید با او دست د
روی صندلی چوبی به اتفاق یکی از دوستان نشسته بودم  و از طبیعت پارک ملت لذت می بردیم . نزدیک عصر بود  سرم را از قسمت بالای صندلی پایین انداختم تا خستگی بدن و شانهایم را دور بریزم . چشمم به تعدادی مورچه افتاد که به ستونی دنبال هم راه می رفتن  چند ثانیه خیره گشتم تا راهشان را بجویم 
در زیر سبزه های داخل پارک گم شدند وقتی خودمو راست کردم زیر صندلی را دیدم که با نرمه هایی از کیک و شیرینی ازدحام مورچه ها را جلب کرده بود و هر یک از مورچه ها به اندازه تو
خود راهن یا شخص دیگری تلف شودباید تلف کننده بدل آنرا بدهد و بدل مزبور رهن خواهد بود.»
کنار هم قرار دادن این ادله و شواهد ذهن را به این سمت سوق می‌دهد که رهن دریایی نهادی متفاوت از رهن دریایی است، اما برخی از حقوق‌دانان اعتقاد دارند که عقد رهن مفهومی است که طی سالیان متمادی در حقوق مدنی مطرح بوده و صحیح نیست که قانون دریایی آن را صراحتاً از شمول قانون مدنی خارج نماید و تحت لوای خود قرار دهد در حالی که برخی دیگر بر این باورند که به همان نسبتی که
میهمان حبیب خداست
میهمان نقش مهمی در رزق وروزی انسان  دارد 
در تنگناترین شرایط میهمان به برکت خانه می افزاید
...............................................   
مادری از دیار کهن که بر باورهای خویش اعتقاداتی این چنین بیان می دارد .
هنوز اهن چکشی اونگ شده روی درب چوبی را نکوبیده بودم که صدای مادر از دور دست می امد 
آمدم  امدم  . مادر , کیستی ؟
منم مادر اشنا , درب را باز کن  چقدر خلوص پاکی و مهربانی مادران قدیمی از چهره هایشان نمایان است  . سلام مادر ,  چهره ای شاد و بشا
آفتابی گرم بر فرق سرم شعله می زد و عرق از صورتم چیکه 
مبارک بود رمضان ، فصل بود بهار ، بهاری که آفتابش امان نمی داد 
 الاغی را دیدم در قل روز ، که در خشک جایی اوسار شده بود . 
و گرسنگی و تشنگی از چهره اش هویدا بود .
 انسان را روزه تو را چه سلب ، انسان را عقل تو را چه فهم 
اینجا جایگاه تو نیست تو باید در علف زارت باشی ، آنقدر که سم بر زمین زده بود زیر پایش خالی شده بود . مگس های وحشی پاهایش را خورده بودند آن گونه که پوست بدنش سیاه شده بود و موهای پایش
آفتابی گرم بر فرق سرم شعله می زد و عرق از صورتم چیکه 
مبارک بود رمضان ، فصل بود بهار ، بهاری که آفتابش امان نمی داد 
 الاغی را دیدم در قل روز ، که در خشک جایی اوسار شده بود . 
و گرسنگی و تشنگی از چهره اش هویدا بود . با خود گفتم انسان را روزه تو را چه سلب ، انسان را عقل تو را چه فهم 
اینجا جایگاه تو نیست تو باید در علف زارت باشی ، آنقدر که سم بر زمین زده بود زیر پایش خالی شده بود . مگس های وحشی پاهایش را خورده بودند آن گونه که پوست بدنش سیاه شده بود و م
چند روایت در حرامزادگی دشمنان اهل بیت علیهم السلام (به روایت اهل سنت عمری)
١- ابن الجزری عالم بزرگ اهل سنت عمری روایت کرده است:
أخبرنا الامام العلامة شیخ الاسلام أبو العباس أحمد بن الحسن الحنبلى القاضى‌ فى جماعة آخرین مشافهة، عن الامام القاضى سلیمان ابن حمزة الدمشقى‌ أخبرنا محمد بن فتیان البغدادى فى كتابه، أخبرنا الامام أبو موسى محمد بن ابى بكر الحافظ، أخبرنا ابو سعد محمد بن الهیثم‌ أخبرنا أبو على الطهرانى، حدثنا أحمد بن موسى، حدثنا على
آب،تنها خواسته شیرین و فرهاد زیرکوه از مسئولان
مالک رحمانی که او را فرهاد کوهکن می نامند، از خشک سالی های پی در پی رنجور است و می گوید:صدها نهال زرشک و پسته در این منطقه به امید کاشته ایم اما خشکسالی امانمان را بریده است و بیشتر درخت ها را خشک کرده است.

به گزارش پایگاه خبری زیرکوه نیوز،روستای حاجی آباد سرکش یکی از روستاهای منحصر به فرد بخش زهان شهرستان زیرکوه است  که در فاصله حدودا 6۵ کیلومتری مرکز شهرستان و ۳ کیلومتری روستای کلاته قاینی ق
باسلام 
سال شصت وشش بود اگه اشتباه نکنم باتعدادی ازبچه های اسفاد عازم جبهه شدیم ازقبیل حاج اسد صادق حسن اقاشهریاری، بهزادعطایی، محمودغفاری وسیدحسین اسماعیلی رفتیم کردستان لشکرویژه شهدا مهاباد اونجاتقسیم شدیم من بیسیم چی بودم، بعدازچندروز بالاخره روز موعود  فرارسید وباید اماده میشدیم برای عملیات بیت المقدس دو ، درمنطقه ی گرده رش وقله ی الاغلو وگامو،من به همرا ه فرماندهان برای تعیین محورعملیات دو  روز زودتر رفتیم به منطقه ومستقرشدیم،
هر روز با صدای قوقولوی خروس و جیک جیک گنجشکان بیدار می شدم 
پدر بزرگم تمام حیواناتش را اسم می گذاشت و انها را با اسمشان صدا می کرد . اسم خروسش جعفر بود .پرده ای  گل دوزی شده که عکس چند عدد گل و گلدان  و ایه ای از قران که در بالای ان حلالی گلدوزی شده بود را کنار می زنم پنجره ی دولنگه ی چوبی که از شرق به سمت خورشید باز می شود  زنجیرش را بر میخ کوبیده دیوار اونگ می کنم 
افشانی سرخ رنگ  از طلوع خورشید هر روز از کوههای مشرق (کوه های بمرود )در  اطرافش رنگ
هر روز با صدای قوقولوی خروس و جیک جیک گنجشکان بیدار می شدم 
پدر بزرگم تمام حیواناتش را اسم می گذاشت و انها را با اسمشان صدا می کرد . اسم خروسش جعفر بود .پرده ای  گل دوزی شده که عکس چند عدد گل و گلدان  و ایه ای از قران که در بالای ان حلالی گلدوزی شده بود را کنار می زنم پنجره ی دولنگه ی چوبی که از شرق به سمت خورشید باز می شود  زنجیرش را بر میخ کوبیده دیوار اونگ می کنم 
افشانی سرخ رنگ  از طلوع خورشید هر روز از کوههای مشرق (کوه های بمرود )در  اطرافش رنگ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
 
غدیر؛ نصب جانشین و توجه به مسأله امامت

 1.76 مگابایت
دریافت فایل فلش -  دریافت کد
 

 
 
فهرست مطالب:
مطلب اول     مطلب دوم (اصلی)     مطلب سوم (انتخابات و ...)
 
**************
مطلب اول
برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)
 
صوت و ویدئو
 
 
خط حزب‌الله ۲۳۰ | تغییر به نفع مردم
 برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
 
غدیر؛ نصب جانشین و توجه به مسأله امامت

 1.76 مگابایت
دریافت فایل فلش -  دریافت کد
 

 
 
فهرست مطالب:
مطلب اول     مطلب دوم (اصلی)     مطلب سوم (انتخابات و ...)
 
**************
مطلب اول
برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)
 
صوت و ویدئو
 
 
خط حزب‌الله ۲۳۰ | تغییر به نفع مردم
 برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
 
غدیر؛ نصب جانشین و توجه به مسأله امامت

 1.76 مگابایت
دریافت فایل فلش -  دریافت کد
 

 
 
فهرست مطالب:
مطلب اول     مطلب دوم (اصلی)     مطلب سوم (انتخابات و ...)
 
**************
مطلب اول
برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)
 
صوت و ویدئو
 
 
خط حزب‌الله ۲۳۰ | تغییر به نفع مردم
 برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
 
غدیر؛ نصب جانشین و توجه به مسأله امامت

 1.76 مگابایت
دریافت فایل فلش -  دریافت کد
 

 
 
فهرست مطالب:
مطلب اول     مطلب دوم (اصلی)     مطلب سوم (انتخابات و ...)
 
**************
مطلب اول
برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)
 
صوت و ویدئو
 
 
خط حزب‌الله ۲۳۰ | تغییر به نفع مردم
 برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
 
غدیر؛ نصب جانشین و توجه به مسأله امامت

 1.76 مگابایت
دریافت فایل فلش -  دریافت کد
 

 
 
فهرست مطالب:
مطلب اول     مطلب دوم (اصلی)     مطلب سوم (انتخابات و ...)
 
**************
مطلب اول
برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)
 
صوت و ویدئو
 
 
خط حزب‌الله ۲۳۰ | تغییر به نفع مردم
 برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
 
غدیر؛ نصب جانشین و توجه به مسأله امامت

 1.76 مگابایت
دریافت فایل فلش -  دریافت کد
 

 
 
فهرست مطالب:
مطلب اول     مطلب دوم (اصلی)     مطلب سوم (انتخابات و ...)
 
**************
مطلب اول
برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)
 
صوت و ویدئو
 
 
خط حزب‌الله ۲۳۰ | تغییر به نفع مردم
 برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
 
غدیر؛ نصب جانشین و توجه به مسأله امامت

 1.76 مگابایت
دریافت فایل فلش -  دریافت کد
 

 
 
فهرست مطالب:
مطلب اول     مطلب دوم (اصلی)     مطلب سوم (انتخابات و ...)
 
**************
مطلب اول
برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)
 
صوت و ویدئو
 
 
خط حزب‌الله ۲۳۰ | تغییر به نفع مردم
 برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
 
غدیر؛ نصب جانشین و توجه به مسأله امامت

 1.76 مگابایت
دریافت فایل فلش -  دریافت کد
 

 
 
فهرست مطالب:
مطلب اول     مطلب دوم (اصلی)     مطلب سوم (انتخابات و ...)
 
**************
مطلب اول
برخی کلید واژه ها (بیانات امام خامنه ای)
 
صوت و ویدئو
 
 
خط حزب‌الله ۲۳۰ | تغییر به نفع مردم
 برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها